باران به خاطر تداومش سنگ را می شکافد نه قدرتش

عشق کلید شهر قلب است به شرط آنکه قفل دلت هرز نباشد که با هر کلیدی باز شود

اگر زمانی دراز در اعماق نگاه کنی، آنگاه اعماق هم به درون تو نظر می اندازند.

پرواز را با پرواز آغاز نمی کنند

 

***************************

امروز که دل غمگین بود غم دوری تو را می پیمود شاید امروز که باران بارید به هوای دل من می بارید

 

این همه خونی که دنیا بر دل ما میکند

جای من هر کس باشد ترک دنیا میکند

هر زمان گویم که فردا ترک دنیا می کنم

چون که فردا می رسد،امروز فردا می کنم

 

رسم بازی عشق این بود که من بشمارم و تو قایم شوی

به همان رسم های قدیمی کودکانه (قایم باشک)

 هنوز نشمرده بودم که رفتی و چنان ناپیدا

که برای همیشه بدنبالت سرگردان و آواره شدم

 لعنت به این بازی بچه گانه لعنت

***************************

امروز که دل غمگین بود غم دوری تو را می پیمود شاید امروز که باران بارید به هوای دل من می بارید

 

این همه خونی که دنیا بر دل ما میکند

جای من هر کس باشد ترک دنیا میکند

هر زمان گویم که فردا ترک دنیا می کنم

چون که فردا می رسد،امروز فردا می کنم

 

رسم بازی عشق این بود که من بشمارم و تو قایم شوی

به همان رسم های قدیمی کودکانه (قایم باشک)

 هنوز نشمرده بودم که رفتی و چنان ناپیدا

که برای همیشه بدنبالت سرگردان و آواره شدم

 لعنت به این بازی بچه گانه لعنت

 می نویسم دوست ...