تقصیر ما نیست

ما اسیر دنیا هستیم

اسیر کینه و خشم کهنه ی او

که ریشه در گذشته دارد

ریشه در عشق آدم و حوا

دنیا چشم دیدن عشق آن دو را نداشت

حال از ما انتقام میگیرد

و به هیچ عشقی رحم نمیکند

فقط به فکر فرو پاشی عشق هاست.....

 

 

غریب آشنا با من، دلم تنگ است باور کن

پس از تو زندگی با مرگ همرنگ است باور کن

کمک کن تا دوباره جاده ها بی انتها باشد

نباشی پای رفتن های من لنگ است با ور کن

ببین افتاده ام از پا و دستم را نمی گیری

و این بر شانه های عشق یک ننگ است باور کن

 

 

خداحافظ از اینجا که پر از غمه خسته شدم میخوام برم

قلبمو که دادم به تو دیگه باید پس بگیرم

موندن هرگز، خداحافظ

دیگه میرم...

اگه یه روز دردای دنیا بریزه تو قلب من

ستاره ها خاموش بشه تو آسمون شب من

من میمیرم، دیگه میرم...

خداحافظ ،دیگه رفتم...

پایان ثانیه منم هر جا یه ساعت ببینم عقربه هاشو میشکنم

حتی نشد واسه یه بار من بدیاتو خوب کنم

خورشید کشتم تا دیگه خودم به جات غروب کنم

دل میسوزه، ازم نخواه بیشتر از این اسیر این قفس باشم

هیچی نمونده از دلم خاکستر دو آتیشم

ریزه ریزه دل میسوزه

 خسته شدم

دلم گرفته این روزا غم خونه کرده تو صدام

بارون غصه انگاری میباره تو ترانه هام

عاشق بودم، خسته شدم

خسته شدم ،دیگه میرم

گریه نکن...!

دل، بیا بریم، از عشق، دیگه نگیم

درد عشقی که کشیدیم، جز خدا به کسی نگیم...!

 

درد عشقی کشیده ام که مپرس