فواید نان صنعتی

اختصاصي/
فوايد مصرف نان صنعتي
از مهم‌ترين فوايد مصرف نان‌هاي صنعتي در کشور اين است که اين نان‌ها در شرايط کاملا بهداشتي تهيه و با کمترين دخالت دست و توسط ماشين آلات پيشرفته توليد مي‌شود.

نان‌هاي صنعتي در شرايط کاملا بهداشتي توليد مي‌شود.

کارشناسان معتقدند: از مهم‌ترين فوايد مصرف نان‌هاي صنعتي در کشور اين است که اين نان‌ها در شرايط کاملا بهداشتي تهيه و با کمترين دخالت دست و توسط ماشين آلات پيشرفته توليد مي‌شود.

به گزارش شبکه اطلاع‌رساني بازرگاني ايران (شابا)، در توليد نان‌هاي صنعتي ارزش غذايي نان حفظ مي‌شود و نان سالم به ناني اطلاق مي‌شود که به آساني هضم و پس از مصرف به راحتي جذب بدن مي‌شود.

از ديگر فوايد استفاده از نان‌هاي صنعتي اين است که اين نان‌ها شناسنامه‌دار بوده و بدين ترتيب زمان توليد، تاريخ انقضا و توليدکننده آن مشخص است و همچنين داراي تنوع بسيار است.

در توليد نان‌هاي صنعتي تخمير به طور کامل صورت گرفته و در نتيجه املاح موجود در نان براي بدن قابل جذب خواهند بود و با توجه به اينکه بهترين شيوه براي پخت نان استفاده از حرارت غيرمستقيم است استفاده از نان‌هاي صنعتي از منظر بسيار مطلوب است زيرا که در توليد اين نان‌ها از حرارت غيرمستقيم استفاده مي‌شود.

همچنين زمان ماندگاري نان‌هاي صنعتي بسيار بيشتر از نان‌هاي سنتي است و اين نان‌ها به راحتي مي‌توانند با انواع آردهاي سبوسدار، جو، سويا و امثال آن تهيه شود.

شايان ذکر است با توجه به مزيت‌هاي مصرف نان‌هاي صنعتي نسبت به نان‌هاي سنتي تغيير ذائقه مردم کشور از سنتي به صنعتي امري ضروري است.

نان خشک صنعتی

نان خشك صنعتی

 راه‌ حلی برای كاهش ضایعات نان

نان

میزان ضایعات نان در كشور ما بسیار زیاد است که به ماهیت آنها بر می‌ گردد.

نان‌های مصرفی ما از نوع گرم هستند كه باید به صورت تازه مصرف شوند. متأسفانه این نوع نان‌های تازه ضایعات زیادی دارند. در این راستا استفاده از نان‌های خشك صنعتی كه محدودیت تازه‌خوری ندارند و قابلیت ماندگاری بالایی نیز دارند، به جای استفاده از نان‌های تازه، برای به حداقل رساندن ضایعات نان الزامی به ‌نظر می ‌رسد.

در راستای فرهنگ ‌سازی،‌ استفاده از نان‌های صنعتی كه كیفیت بالایی دارند و از قدرت ماندگاری بیشتری نیز بهره مند هستند، آشنایی با نان مسطح خشك كه نوعی نان صنعتی است، می ‌تواند در اصلاح الگوی مصرف مفید باشد.

نان مسطح خشك، به نانی گفته می‌ شود كه از آرد ، آب ، نمك ، خمیرمایه (مخمر) ساكاروماسید سردیسیه، روغن و شكر طی فرآیند پخت تهیه می ‌شود. طول این نان‌ها 36 سانتی متر و عرض آن 22 سانتی متر و ضخامت آن 2تا 5/2 سانتی‌متر است.

این نان در فر تونلی شکل تحت تاثیر حرارت غیرمستقیم و با حداقل سوخت تولید می ‌شود؛ یعنی شعله با خمیر در حال پخت تماس ندارد كه از مزایای آن، حذف مضرات ناشی از نشست مواد حاصل از احتراق ناقص سوخت‌های فسیلی در نان تولیدی است. همچنین پخت نان در مدت طولانی باعث می شود فعل و انفعالات لازم به ‌طور كامل در خمیر انجام شده و بافت نان مناسب گردد.

نان خشك صنعتی در دمای زیاد تولید شده و طی فرایند پخت درون فر، آب زیادی از سطح نان تبخیر  و در واقع نان خشك تولید می ‌شود.

طریقه مصرف

طریقه مصرف هم بسیار ساده است: با زدن کمی آب به نان و قرار دادن آن در سفره پارچه‌ای، ظرف مدت 10دقیقه نان نرم شده و آماده مصرف می ‌شود.

البته ذائقه‌ها متفاوت است و بعضی ها این نان را به‌ همان صورت خشك مصرف می ‌كنند.

مزایای نان‌های خشك صنعتی

پس از خروج نان خشك از فر، زمانی را برای خنك كردن تدریجی آن توسط فن‌های روی نوار متحرك در نظر می ‌گیرند تا نان بیات نشود و قدرت ماندگاری بیشتری به‌ دست آورد. روی خمیر این نان‌ها تخمیر اولیه و ثانویه صورت می ‌گیرد كه باعث می ‌شود كلیه گازهای مفید، ویتامین‌ها و مواد اصلی گندم را تا پخت نهایی نان، در خود محفوظ نگه دارد.

این نوع نان صنعتی به علت پخت غیرمستقیم و عمل آوری صحیح آن، با دستگاه گوارش انسان همخوانی دارد.

مهم ترین مزیت این نان‌های خشك قابلیت ماندگاری بالای آن تا 4 ماه است، بدون اینكه تغییری در طعم، بو و خواص ظاهری نان صورت گیرد و این خود مهم ترین عامل برای كاهش ضایعات نان است.

نان‌های خشك درصد رطوبت بسیار پایینی دارند و در نتیجه دچار آلودگی میكروبی نمی‌ شوند. مهم ترین عامل فساد نان‌ها، كپك‌ها هستند. ضایعات تولید نان از هنگام برداشت غلات تا تولید و پخش در ایران، 30 درصد تخمین زده می ‌شوند و نصف این ضایعات مربوط به آلودگی كپك‌هاست. نان كپك زده موجب بیمار شدن دام و طیور و آلوده شدن شیر و گوشت و نهایتاً بیمار شدن انسان‌ها می ‌شود.

نكته دیگر این كه با یك درصد جلوگیری از ضایعات آرد و نان، بالغ بر 10میلیارد تومان صرفه‌جویی صورت می‌ گیرد و با توجه به اینكه امروزه ضایعات نان یكی از معضلات صنعت نان است، این نوع نان‌های خشك به علت قابلیت ماندگاری بالا اصلاً ضایعات ندارند، حتی خرده‌های این نوع نان را می ‌توان در غذاهایی نظیر كتلت مورد استفاده قرار داد.

یكی دیگر از مزایای نان‌های خشك استفاده از خمیرمایه (مخمر) به‌ عنوان عامل تخمیر است كه ضررهای مربوط به جوش‌ شیرین را ندارد، بلكه دارای فواید خمیر مایه نیز هست.

انواع نان‌های خشك رژیمی

نان خشك رژیمی شوید: در تهیه این نوع نان‌ها می‌ توان از سبزیجات استفاده كرد و از خواص درمانی آنها بهره جست. یکی از این سبزیجات، شوید است.

شوید دارای ویتامین C و نیز تقویت‌كننده معده است، سنگ كلیه و مثانه را خرد می ‌كند و مسكن دل درد است و مانع فساد غذا در معده است و عامل كاهش‌دهنده چربی خون بوده و در نتیجه مصرف آن به بیماران مبتلا به چربی خون توصیه می ‌شود.

نان خشك رژیمی زیره ای: در ساختار این نوع نان‌های خشك از زیره استفاده شده است. زیره خاصیت ضدعفونی‌كنندگی دارد، ورم طحال و اسهال را معالجه می‌ كند، ضد نفخ و مقوی معده ، روده و كبد است. استفاده از این نان عمل هضم غذا را تسهیل می‌ كند و برای تقویت معده بسیار مناسب است و در نتیجه مصرف آن به بیماران گوارشی توصیه می ‌شود.

مصرف 100 گرم از این نان حدود 300كیلو كالری انرژی، 7 تا 8 گرم پروتئین و 1 تا 3 گرم لیپید، 50 گرم كربوهیدرات و 2 گرم فیبر مورد نیاز بدن انسان را تأمین می‌ کند.

نان

عادات غذایی هر کشور با فرهنگ مردم همان کشور ارتباط دارد. به طور مثال، با یک نگاه به جمعیت مصرف کننده ایرانی مشاهده می کنیم که 95 درصد نان مصرفی مردم را نان های سنتی تشکیل می دهند و عادات غذایی مصرف کنندگان نیز با آن خوگرفته و به دلیل حجم کم مصرف نان های حجیم و نیمه حجیم ، خواص و ارزش غذایی این نوع نا ن ها ناشناخته مانده و برای استفاده از آنها با غذاهای عام و سنتی تاکنون اقدامی صورت نگرفته است.

تا سالهای قبل ، روش تهیه نان در ایران به صورت صددرصد سنتی بود از آن زمان به بعد به تدریج در کنار واحدهای سنتی ، واحدهای تولید نان های حجیم نیز شروع به کار کردند . این شیوه جدید تولید بدون هیچ پژوهش و برنامه مدون ادامه یافت و این درحالی است که تهیه نان خوب نیاز به اطلاعات دقیق از آرد ، روش های تهیه خمیر ، عمل آوری و دقت در فرآیند پخت دارد . بسته بندی و نگهداری دقیق و صحیح نان نیز زمینه های لازم برای کاهش ضایعات و در نتیجه حرکت به سوی خودکفایی در تولید و صرفه جویی مصرف گندم را مهیامی سازد. با به کارگیری روش های نوین تهیه و عمل آوری خمیر، ماشین آلات مناسب و فناوری پیشرفته ، می توان نانی خوب ، با ارزش غذایی بیشتر و به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه ، تولید کرد .

 

Picture 020-600 by khajehbread.


در چند سال اخیر مصرف نان به دلایل متعدد از جمله افزایش قیمت سایر مواد غذایی از یک سو و ارزان بودن قیمت آن از سوی دیگر افزایش یافته است به همین جهت برای رفع نیازهای تغذیه ای مردم به ویژه قشرهای کم درآمد باید از ساده ترین روش یعنی تولید نان های مخصوص و غنی شده استفاده شود.

اکنون بیش از 500 واحد تولید نان های حجیم و نیمه حجیم در شهر تهران فعالیت و 7 درصد نان مصرفی جمعیت پایتخت را تامین می کنند.

برای مصرف این نوع نان ها نیاز به فرهنگ سازی است و باید مردم را با فواید مصرف نان های حجیم و نیمه حجیم بیشتر آشنا کرد. به عنوان مثال باید فرهنگ سازی شود که مواد داخل نان باگت مغذی و دارای پروتیین است تا مصرف کنندگان از درآوردن مواد داخل نان باگت و دور ریختن آن خودداری و به جای استفاده از پوسته نان ، از مواد مغذی داخل نان استفاده کنند.

نان های حجیم و نیمه حجیم تنها نان استاندارد تولیدی کشور است. زیرا این نوع نان ها طی 2 مرحله تخمیر می شود یکی بعد از تهیه خمیر در روی میز و دیگری در داخل اتاق گرمخانه است.

تولیدکنندگان نان های حجیم و نیمه حجیم داخلی توانایی تولید بیش از 50 نوع نان را دارند . متاسفانه مردم تاکنون استقبال خوبی برای مصرف این نان ها نشان نداده اند و به همین دلیل نانوایان ترجیح می دهند چهار یا پنج نوع نان معمول را تولید کنند. البته در شهر تهران برخی از تولیدکنندگان انواع نا ن های رژیمی ، سبوس دار ، سفید و انواع نان های حاوی سبزی تولید می کنند.


نان

عادات غذایی هر کشور با فرهنگ مردم همان کشور ارتباط دارد. به طور مثال، با یک نگاه به جمعیت مصرف کننده ایرانی مشاهده می کنیم که 95 درصد نان مصرفی مردم را نان های سنتی تشکیل می دهند و عادات غذایی مصرف کنندگان نیز با آن خوگرفته و به دلیل حجم کم مصرف نان های حجیم و نیمه حجیم ، خواص و ارزش غذایی این نوع نا ن ها ناشناخته مانده و برای استفاده از آنها با غذاهای عام و سنتی تاکنون اقدامی صورت نگرفته است.

تا سالهای قبل ، روش تهیه نان در ایران به صورت صددرصد سنتی بود از آن زمان به بعد به تدریج در کنار واحدهای سنتی ، واحدهای تولید نان های حجیم نیز شروع به کار کردند . این شیوه جدید تولید بدون هیچ پژوهش و برنامه مدون ادامه یافت و این درحالی است که تهیه نان خوب نیاز به اطلاعات دقیق از آرد ، روش های تهیه خمیر ، عمل آوری و دقت در فرآیند پخت دارد . بسته بندی و نگهداری دقیق و صحیح نان نیز زمینه های لازم برای کاهش ضایعات و در نتیجه حرکت به سوی خودکفایی در تولید و صرفه جویی مصرف گندم را مهیامی سازد. با به کارگیری روش های نوین تهیه و عمل آوری خمیر، ماشین آلات مناسب و فناوری پیشرفته ، می توان نانی خوب ، با ارزش غذایی بیشتر و به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه ، تولید کرد .

 

Picture 020-600 by khajehbread.


در چند سال اخیر مصرف نان به دلایل متعدد از جمله افزایش قیمت سایر مواد غذایی از یک سو و ارزان بودن قیمت آن از سوی دیگر افزایش یافته است به همین جهت برای رفع نیازهای تغذیه ای مردم به ویژه قشرهای کم درآمد باید از ساده ترین روش یعنی تولید نان های مخصوص و غنی شده استفاده شود.

اکنون بیش از 500 واحد تولید نان های حجیم و نیمه حجیم در شهر تهران فعالیت و 7 درصد نان مصرفی جمعیت پایتخت را تامین می کنند.

برای مصرف این نوع نان ها نیاز به فرهنگ سازی است و باید مردم را با فواید مصرف نان های حجیم و نیمه حجیم بیشتر آشنا کرد. به عنوان مثال باید فرهنگ سازی شود که مواد داخل نان باگت مغذی و دارای پروتیین است تا مصرف کنندگان از درآوردن مواد داخل نان باگت و دور ریختن آن خودداری و به جای استفاده از پوسته نان ، از مواد مغذی داخل نان استفاده کنند.

نان های حجیم و نیمه حجیم تنها نان استاندارد تولیدی کشور است. زیرا این نوع نان ها طی 2 مرحله تخمیر می شود یکی بعد از تهیه خمیر در روی میز و دیگری در داخل اتاق گرمخانه است.

تولیدکنندگان نان های حجیم و نیمه حجیم داخلی توانایی تولید بیش از 50 نوع نان را دارند . متاسفانه مردم تاکنون استقبال خوبی برای مصرف این نان ها نشان نداده اند و به همین دلیل نانوایان ترجیح می دهند چهار یا پنج نوع نان معمول را تولید کنند. البته در شهر تهران برخی از تولیدکنندگان انواع نا ن های رژیمی ، سبوس دار ، سفید و انواع نان های حاوی سبزی تولید می کنند.


الو

الو...الووووو
سلام
میدونم داری جواب میدی مهربونم اما خط من اشکال پیدا کرده نمیشنوم
یه شعر بخونم حوصلت سر نمره؟
سکوت نشونه رضاست دیگه

با توام

با تو خدا

یک کمی معجزه کن

چند تا دوست برایم بفرست

پاکتی از کلمه

جعبه ای از لبخند

نامه ای هم بفرست

کوچه های دل من

باز خلوت شده است

پیش از آنکه برسم دوستی را بردند

یک نفر گفت به من باز دیر آمده ای

دوست قسمت شده است

با توام ؛ با تو خدا

یک دل قلابی

چقدر می ارزد ؟

من که هرجا رفتم

گفتم شده این قلب حراج

بدوید

یک دل مجانی

قیمتش یک لبخند

به همین ارزانی

به همين ار زاني

هیچ کس دل نخرید

هیچ کس قلب مرا قرض نکرد

هیچ کس هم ندوید

با توام ؛ با تو خدا

پس بیا این دل من مال خودت

من که دیگر رفتم اما

ببر این دل را دنبال خودت

الو خدا

الو سلام.............
منزل خداست؟.................
این منم مزاحمی که آشناست.............
هزار دفعه این شماره را دلم گرفته است...............
ولی هنوز پشت خط در انتظار یک صداست.....
شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است
...............
به ما که می رسد ، حساب بنده هایتان جداست؟...............
الو ...................
دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد
...........
خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست؟
...........
چرا صدایتان نمی رسد کمی بلند تر................
صدای من چطور؟ خوب و صاف و واضح و رساست؟...............
اگر اجازه می دهی برایت درد دل کنم.............
شنیده ام که گریه بر تمام دردها شفاست...............
دل مرا بخوان به سوی خود تا سبک شوم.................
پناهگاه این دل شکسته خانه ی شماست
..........
الو ، مرا ببخش ، باز هم مزاحمت شدم
.....................
دوباره زنگ می زنم ، دوباره ، تا خدا خداست
.........
دوباره ............. تا خدا خداست
...........

 

اشك

قصه من و تو

گذشت لحظه های با تو بودن
و در پاییز عشقمان
تامی از دوست داشتن باقی نماند
چقدر زودگذر بود قصه من و تو
و در آنروز که دست بی رحم تقدیر
درو کرد گندمزار دلهایمان را
و تهی شد همه جا از عطر گل عشق
و در کوچ پرنده های غمگین
در آن کویر آرزو
شاعری دل شکسته و تنها
می نوشت شعری به یاد با هم بودن ها
شعری برای خشکیدن گلهای عشق در مزرعه دوست داشتنها
قطره اشکی به یاد همه خاطره ها


عمر آن بود

6fjq1ah.gif

عمر آن بود که در صحبت دلدار گذشت

حیف و صد حیف که آن دولت بیدار گذشت

آفتابی زد و ویرانۀ دل روشن کرد

لیک افسوس که زود از سر دیوار گذشت

خیره شد چشم دل از جلوۀ مستانۀ او

تا زدم چشم به هم مهلت دیدار گذشت

 

تو نگاه تو

تو نگاه من

رنگ باوری نمونده

دست زندگی 

گرد حسرتی

روی چهره مون نشونده

 

عجب عُمرا تموم شد

چه دور از هم حروم شد

چه خاطرات شیرینی که موند و ناتموم شد

 

حالا روزگار، با این لطف و حال

می گذره خبر نداریم

جز سپیدی، موی تیره مون

انگار که سحر نداریم

 

خط به خط فلک

روی گونه ها

نقش رنج و غم کشیده

زندگی چنان ، اشک حسرتی

از دو چشم ما چکیده

من شکسته، تو شکسته

از گذشت عمر و خسته

جای پای روزگار، روی گونه ها نشسته

تو نگاه تو

تو نگاه من

رنگ باوری نمونده

دست زندگی 

گرد حسرتی

روی چهره مون نشونده

 

عجب عُمرا تموم شد

چه دور از هم حروم شد

چه خاطرات شیرینی که موند و ناتموم شد

 

فرشتگان مقرب

 

فرشتگان مقرب الهی

   
 

میکائیل یکی از چهار فرشته مقرب خداست که مأمور روزی رساندن به مخلوقات است.

جـبرِئیل، در زبان (عبری) به معنای "مرد خدا" است. او یکی از چهار فرشته مقرب و برترین آنها و در ادیان ابراهیمی، رابط میان خداوند و پیامبران بشمار می‌آید. این نام تلفظ‌های دیگری چون جبرائیل و جبریل نیز دارد. از جبرئیل به نام‌های فرشته وحی، امین وحی، عقل اول، ناموس اکبر، روح اعظم و ... نیز یاد می‌شود. در تاریخ یهودیت، مسیحیت و اسلام از نقش جبرئیل بسیار نقل شده است. به باور پیروان این دین‌ها، جبرئیل ابراهیم را از آتش نجات داد، موسی را در مبارزه با فرعون حمایت کرد، فرعونیان را در رود نیل مصر غرق کرد، به داوود ساختن زره آموخت، به دانیال نبی تعبیر رؤیا آموخت، زکریا را به زاده شدن یحیی و مریم را به زایش عیسی مژده داد، و قرآن را بر پیامبر اسلام نازل کرد. بنا به گفته پیروان این ادیان او گاهی به صورت واقعی خود و گاهی به شکل جوانی خوشرو به نام دحیه کلبی نزد پیامبر می‌آمد. او در شب معراج همسفر پیامبر بود و در منتهای معراج، در سدرةالمنتهی باز ماند و به پیامبر گفت دیگر اجازه ندارد که پیش رود، و رسول خدا به تنهایی به معراج ادامه داد. بنا بر بعضی روایات، جبرائیل پنجاه بار بر حضرت ابراهیم، چهارصد بار بر موسی، ده بار بر عیسی و بیست و چهار هزار بار بر حضرت محمد نازل شده است.

شیخ مفید در روایتی آورده است: «جبرئیل در میان فرشتگان به شکل مردی میان بالا، سپید پیشانی، سیه چشم، و دارای چهار بال سبز مرصع لؤلؤ است.» و در حدیث دیگری او دارای ششصد بال مرصع به دُر است.

اسرافیل نام فرشته‌ای از ملائکه مقرب خداوند است که بیشترین شهرت او به نفخ صور، به هنگام برپایی قیامت است. می گویند اسرافیل واژه ای با ریشه عبرانی است مرکب از «اسراف» یا «سراف» به معنی «بنده» و «ایل» به معنی »خداوند ».
در قــرآن کـریـم به نام اسرافیل تصریح نشده است و تنها در روایات، سخن از این فرشته به میان آمده است. در قرآن کریم از نفخ صور، سخن به میان آمده ولی به نام دمنده در آن اشاره ای نشده است، اما روایات تفسیری، نامِ دمنده‌ی صور را که در هنگام برپایی قیامت صورت می‌پذیرد اسرافیل ذکر کرده اند.
به هر حال اسرافیل در کنار  جبرائیل  ،میکائیل و عزرائیل یکی از چهار ملک مقرب خداوند به شمار می آید.
می گویند اسرافیل دارای دو نفخ صور است: با نفخ صور اولی تمام موجودات عالم می‌میرند و جهان به پایان می‌رسد، و با نفح صور دیگر موجب زنده شدن و برخاستن مردگان در آخرت می‌شود

ترین ها

 
   

ترین های کلمات

 

 

 

برترين کلمه((گذشت)) است...آن را تمرين کن.

 

پرمعنی ترين کلمه((ما)) است...آن را به کار بر.

 

عميق ترين کلمه((عشق)) است...به آن ارج بده.

 

بی رحم ترين کلمه(( تنفر)) است...با آن بازی نکن.

 

خودخواهانه ترين کلمه((من)) است...از آن حذر کن.

 

نا پايدارترين کلمه((خشم)) است...آن را فرو بر.

 

بازدارنده ترين کلمه((ترس)) است...با آن مقابله کن.

 

با نشاط ترين کلمه ((کار)) است...به آن بپرداز.

 

پوچ ترين کلمه((طمع)) است...آن را بکش.

 

سازنده ترين کلمه((صبر)) است...برای داشتنش دعا کن.

 

روشن ترين کلمه((اميد)) است...به آن اميدوار باش.

 

ضعيف ترين کلمه((حسرت)) است...آن را نخور.

 

تواناترين کلمه((دانش)) است...آن را فرا گير.

 

محکم ترين کلمه ((پشتکار)) است...آن را داشته باش.

 

سمی ترين کلمه((شانس)) است...به اميد آن نباش.

 

 

 

لطيف ترين کلمه((لبخند)) است...آن را حفظ کن.

 

ضروری ترين کلمه((تفاهم)) است...آن را ايجاد کن.

 

سالم ترين کلمه((سلامتی)) است...به آن اهميت بده.

 

اصلی ترين کلمه((اعتماد)) است...به آن اعتماد کن.

 

دوستانه ترين کلمه((رفاقت)) است...از آن سو استفاده نکن.

 

زيباترين کلمه((راستی)) است...با آن روراست باش.

 

زشت ترين کلمه((تمسخر)) است... دوست داری با تو چنين شود؟؟

 

موقر ترين کلمه((احترام)) است...برايش ارزش قايل شو.

 

آرامترين کلمه((آرامش)) است...به آن برس.

 

عاقلانه ترين کلمه((احتياط )) است...حواست را جمع کن.

 

دست و پا گير ترين کلمه((محدوديت)) است...اجازه نده مانع پيشرفتت شود.

 

سخت ترين کلمه ((غير ممکن)) است...وجود ندارد.

 

مخرب ترين کلمه((شتابزدگی)) است...مواظب پلهای پشت سرت باش.

 

تاريک ترين کلمه((نادانی)) است...آن را با نور علم روشن کن.

 

کشنده ترين کلمه((اضطراب)) است...آن را ناديده بگير.

 

صبور ترين کلمه((انتظار)) است...منتظرش بمان.

 

با ارزش ترين کلمه((بخشش)) است...سعی خود را بکن.

 

قشنگ ترين کلمه((خوشرويی)) است...راز زيبايی در آن نهفته است.

 

رسا ترين کلمه((وفاداری)) است...بدان که جمع هميشه بهتر از يک فرد بودن است.

 

محرک ترين کلمه((هدفمندی)) است...زندگی بدون آن پوچ است.

 

و هدفمند ترين کلمه((موفقيت)) است...پس پيش به سوی آن.

 

بخشش

ببخش

   

  همه چیز زیباست اما با دیدگانی بینا

 

قدرت عشق و بخشش در زندگی ما معجزه می آفریند .

اراده بخشش كلید ورود به دنیای عشق است.

بخشیدن دیگران اولین قدم برای بخشیدن خویش است.

بخشیدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می كند.

در دنیای بخشش، عشق را از كسی دریغ نورز.

برای راحت بخشیدن به خود القا نكنیم كه یك قربانی هستیم.

بخشش تمام عالم را در بر می گیرد، و محدود به افراد مورد گزینش ما نیست.

بخشش آسانترین راه محو كردن گذشته ی رنج آور است.

بخشش، ما را از رنج گذشته ها رها می كند.

بخشش ما را از حسرت فرصت های گذشته رهایی می بخشد.

نبخشیدن ، تن دادن به رنج است.

حقیقت این است كه با خشم و تنفر فقط خود را محكوم می كنیم.

هیچ گاه برای بخشیدن زود یا دیر نیست.

بخشش ما را در زندگی سبكبار می كند.

بخشش مهمترین چیز برای كسانی است كه می میرند و كسانی كه می مانند.

بخشش كوتاهترین راه به سوی خداست.

بخشش كوتاهترین راه به سوی خداست.

بخشش كوتاهترین راه به سوی خداست.

و بدانیم كه زندگی و عشق یكی است و حقیقتی است جاودان و بی پیان، و فكر نبخشیدن خلاء و شكافی در اعماق قلب ما ایجاد می كند ، كه نه فقط باعث احساس اندوه و خسارت می شود، بلكه ما را از تجربه عشق و آرامش درونی نیز باز می دارد. این شكاف ، پیوندهای انسانی را می گسلد و ما را از یكدیگر جدا می كند و مانع از ارتباطات معنوی هر یك از ما با دیگری می شود.

برای دل سپردن به صدای سخن عشق ، اراده و اختیار داریم.

قصص


(105) غم نان
يكى از ملوك را مدت عمر سر آمد . جانشينى نداشت . وصيت كرد كه بامدادان ، نخستين كسى كه از دروازه شهر در آمد، تاج شاهى بر سر وى نهند و مملكت را بدو واگذارند . از قضا اول كسى كه در آمد، گدايى بود . اركان دولت و بزرگان كشور، وصيت سلطان به جا آوردند و كليد خزاين و تاج شاهى را به او سپردند.
مدتى فرمان راند و اميرى كرد . اندك اندك بعضى از امراى كشور، سر از فرمان او پيچيدند و از ممالك همسايه ، به ملك او حمله ها شد . نزاعى سخت در گرفت و كشور چند پاره شد . درويش از اين همه نزاع و تشويش ، به ستوه آمد و كارى نمى توانست كرد.
در همان روزگار، يكى از دوستان قديمش از سفرى باز آمد و چون او را در كسوت پادشاهى ديد، گفت : شكر خداى را كه اقبال يافتى و سعادت قرين تو شد و به اين پايه رسيدى . درويش گفت : اى عزيز!تبريكم مگو كه جاى تعزيت و تسليت است . آن روزها كه با هم بوديم ، غم نانى داشتم و امروز تشويش جهانى . (165)

(106) اشك ، آرى ؛ نان ، هرگز
مردى نشسته بود و گريه مى كرد . كسى بر او گذشت و علت زارى او را پرسيد . مرد گريان به سگ خود اشاره كرد و گفت : بر اين سگ مى گريم كه در حال جان دادن است . اين سگ ، خدمت ها به من كرد. روزها، همراهم بود و شب ها بر در خانه ام پاسبانى مى كرد . اكنون كه چنين افتاده است ، مرا چنين گريان كرده است . مرد رهگذر گفت : آيا زخمى خورده است ؟ گفت : نه . گفت : پير شده است ؟ گفت : نه . گفت پس چرا چنين رنجور است . مرد در همان حال گريه و زارى گفت : گرسنگى ، امانش را بريده است . مرد گفت : مى بينم كه در دست كيسه اى دارى . آيا در آن نان نيست ؟ گفت : هست . گفت : چرا از اين نان نمى دهى كه از مرگ برهد؟ گفت : بر مرگ او گريه مى كنم ؛ اما نان به او نمى دهم . هر چه خواهى اشك مى ريزم ، ولى نان خويش را از جان سگ بيش تر دوست دارم . اشك ، رايگان است ، اما نان ، قيمت دارد . رهگذر گفت : چه تيره بخت مردى ، هستى كه قيمت نان را بيش از بهاى اشك مى دانى . (166)

نان

فنون BREADMAKING
نگه داشتن کیفیت نان چاودار
pH پایین تر از نان چاودار ، بخصوص آنهایی که با doughs ترش ، مانع رشد میکروبی و confers قفسه بیش از زندگی است که معمولا با محصولات نان گندم دیده می شود. عمر مفید از نان چاودار ممکن است بیشتر توسعه یافته با استفاده از فرایند پاستوریزه و یا عقیم سازی. پردازش چنین است که معمولا خارج از محصول پیچیده به اجرا درآمد به طوری که فیلم استفاده می شود باید حرارت پایدار و دارای خواص مانع خوب است. چگالش توسعه درون لفاف بسته بندی شده است بعدها به محصول reabsorbed است و هیچ اثر سوء بر کیفیت محصول را در زمان 'مصرف. برخی از تیره از محصولات ممکن است رخ دهد ولی این دارای اهمیت نسبتا کمی برای rydbreads ، که تمایل به رنگ تیره به طور طبیعی خرده نان. معمولی کوره هوای گرم ، اتاق های بخار و حرارت مایکروویو که تمام مراحل را برای عقیم سازی استفاده شده است. پس از درمان ، عمر مفید از نان چاودار ممکن است تا 24 ماه ادامه یافته است.
Triticale
علاقه به triticale ساقه در بخشی از خواص تغذیه ای آن ، پروتئین با سطوح بالاتر و قابل قبول تر از ترکیب اسید آمینه ای گندم (Gustafson آل همکاران ، 1991). کار فشرده به تولید بالا - متورق رقم با عملکرد محصول بهبود یافته است محل را در لهستان گرفته (Achremowicz ، 1993) و جاهای دیگر در حدود 20 سال ، که ممکن است به پذیرش وسیع آن به عنوان مواد غذایی منجر خواهد شد.
دانه Triticale به شیوه ای مشابه به گندم و milled. چاودار و می تواند عملکرد راست اجرا آرد با درصد خاکستر نسبتا کم است. techniqus گندم فرز تمایل به دادن امتیازات بالاتر استخراج و لذا ترجیح داده میشود. در اوایل گونه ای از triticale داد آرد با عملکرد ضعیف پخت ، بخشی به دلیل فعالیت آلفا بالاتر amylase و رب ویسکوزیته پایین تر از آرد گندم (لورنز ، 1972) و در بخشی به دلیل کیفیت ضعیف پروتئین ، اگر چه تنوع گسترده ای شوید خواص rheological در آرد triticale اشاره شده است (آل Macri er. ، 1986). بعدها تحولات انواع triticale و بهبود استفاده از نان ، از قبیل SSL (Tsen در همکاران ، 1973) ، را به ارمغان آورد و عملکرد پخت و نزدیک به که آرد of.wheat ، گرچه فاصله کیفیت 'هنوز هم مهم است.
Achremowicz (1993) متوجه شد که triticale نان پخته شده با سه روش مرحله با استفاده از چاودار ، ارتقاء داد وقت را بیهوده گذراندن است که به خوبی با شکل مورد نیاز رز بود ، خرده نان الاستیک و عطر و بوی خوش و طعم نان. نان تازه برای مدت طولانی باقی ماند. عناصر اساسی از فرایند breadmaking او مورد استفاده قرار گرفت :
• حق تقدم در آرد چاودار در آرد 10 ٪ از کل 24 ساعت در 28 درجه سانتیگراد تخمیر شده بر اساس
(82 درجه فارنهایت) ؛
• ترش را با 50 ٪ از کل triticale آرد ، 1-2 ٪ مخمر و آب را به کل از 200 ٪ ، به مدت 3 ساعت در 32 درجه سانتیگراد (90 درجه فارنهایت) تخمیر شده ؛
• مبتنی بر خمیر ترش ، تعادل آرد به عنوان tnticale ، 1.5 ٪ نمک و آب را به عملکرد خمیر از حدود 160 ٪ ، به مدت 30 میلی متر در 32 درجه سانتیگراد تخمیر ؛ 

 

خدا

سلام بهترينم(خدا)

كجايي؟من خيلي حالم بده .نگرانم بي دليل!خدا جونم من بهت خيلي نياز دارم.بيش از اون كه بخوام.نم مي خوام خوب باشم اون جوري كه تو مي خواي ولي نميشه نمي خوام ريا كنم نه هم سجاده آب بكشم .همه خطا مي كنند من نمي دونم كدوم خطا رو انجام دادم كهبايد اين قدر سرزنش بشم ؟خدا جونم عشقم عزيزم تنها موندم شديد .كمك مي خوام .هيچكي ياريم نمي كنه جز تو.تنها تورا مي پرستم وتنها ازتو ياري مي جويم كمكم كن.سرم دردمي كنه،خستم،كي اين دنيا تموم مي شه؟مننمي خوام گناه كنم.خدايا تو رو بهفاطمه ات تنهامنذار.من و بيا ببر پيش خودت.ازدنيا با تموم گناهاش خسته شدم.مي خوام بيام پيش خدام تا زماني كهدوست ارمپيشش بمونم و تنهام نذاره 

آه

شفتگی جهان

در کودکی به من گفته اند :

نقش تو

آستا ن ِ  فتح ِ خويش

نها دت دوست داشتن

مرهم ِ هر درد بودن

*

کسی

هر شب

دعا

تزيين ِ معبد می کند

نوری  در تاريکی

می آرايد

*

فيلسوفی

برای هر اثر ی

دليلی می آفريند

و

در انديشه ی  ِ

عا لم و آد م

بسر می برد

*

انگا ر هيچ اتفا قی

نيفتا ده است .

*

درويشی در خلسه

ديگر

نمی هراسد

*

شاعری برای

دلتنگی خود

ما ه را

اسير آيئنه می کند

*

انگا ر هيچ اتفا قی

نيفتا ده است.

*

در کودکی به من گفته اند:

نقش ِ تو

آستان ِ  فتح ِ خويش

نها دت دوست داشتن

مرهم ِ هر درد بودن

*

آيا من

هر گز بوده ام

وجود داشته ام

يا خيا لی

بيش نبوده است.

*

کدامين نهاد

کدامين نقش

کدامين مرهم

*

در کودکی به من گفته اند :

ديوانگا ن با خود

حرف می زنند

می خند ند

قا نو ن

زير ِ  پا می گذارند

*

آيا راه  ِ آنا ن

بيراهه  است

*

يا

اين ،

تصور ما

از  صحنه ی زندگی است

*

می خواهم خود را

در عطر ِ گلهای دريائی

رها کنم

*

به با دها بسپا رم

در رود خا نه ها

جاری شوم

*

راه بودا  پيش گيرم و

غرق ِ  روشنا ئی شوم

*

شايد هم

به اول ِ خلقت بر سم

*

درگوشه ا ی از خيا با ن

جا يی گزينم

وگدايی

ژنده پوشی با شم

و در شک و ترديد  بگويم

همه چيز بيهوده است

*

دنيا

کويری است

سراب گونه.

*

در کودکی به من گفته اند:

 

مرگ

انتطاری است

اَسرار آميز

*

اگر مشتی خاک

برمزارِعزيزی

بيفشا نی

در زما ن حل خواهی شد

*

هرگز

به وسوسه های

جستجوی خويش

نيانديشی

*

در کودکی به من گفته اند:

نيرو برابر است با کّل

در سرعت نور به توان د و

*

کهکشانها

از هم دور می شوند

مدام توليد ِ مثل می کنند

از انفجا ر و انقبا ض ِ ما ده ای

به حجمی بزرگ

در انبسا ط  رسيده اند

*

آدم ،

ماشينی است

با احسا س؟

از او چيز ی

جز خا ک

نمی ما ند؟

*

همه چيز

تصادفی است !؟

ارادی است !؟

يا از پيش تعين نشده!؟

*

آری

اين سر نوشت

يا تقدير ِ

من و توست.

*

در کودکی به من گفته اند:

 

در با زی سيا ست

دروغ  هر روز برابر آئينه

تکرار می شود

*

خود فروش

نا چا ر

بدن فروشی را

گزيده است

*

کسی جای خا لی ِ عشق را

در آغوش ِ معشوقه ها

می جويد.

*

در کودکی  به من گفته اند:

دعا ی ِ ما در ِ عشق

تسلای درد ِ تو است

در تا ريکی

به سوی

منِ ِآشفته

می شتا بد

فرو می روم

به  سرای ِ عشق ِ او

*

آه می کشم

به سوز ِ سا ز ِ  دوست

*

بهار می بينم

بهار در نگا ه ِ  مرغکان

مجذ وب ِ  جها ن می شوم

*

پيوسته مثل جويبا ری

به  دريا ها می پيوندم

*

گرده ها يم

جا يی ديگر

رشد خواهند کرد

*

چه کسی می داند

*

شايد

دانه های اشکم

نيز

در خا ک ِ عزيزی

سبز شوند

*

آه

چه کسی

می داند

 

شا يد

عشق ِ ا و

تسلا ی ِ

دردِ من  است

*

آه

چه کسی

می داند...

دلتنگی



سلام ...
سلام به تویی که از دلتنگیهایم در گریزی و حتی درفرعی ترین بخش روحت دلم را جای نداده ای؟!!.. غزلهایم شعر رهایی تو را بی باورندو بین همه اشعار خواننده نوشته هایم مبهوت... تو براستی از عشق چه میدانی.. فقط رسیدن؟!!!! (افسوس که پر از فاصله ای)
آرزو داشتم به هنگام دلتنگی به دستهای یخ بسته و نگاههای نگران بسنده کنی اما هرگز دلتنگی‌هایت بخاطر قلب من نیست.. هرگز....
آن دم که صدای نفس‌های تو بر پرچین نگاه خیمه زد، دلم را چه ساده به دلت سپردم و هرچه زمان گذشته فاصله دلهای ما از یکدیگر شدت می گرفت .. آنقدر در نبودن گم شدیم که دیگر حتی ردپای فراق در آوایمان خاموش به نظر می‌رسد...
و امروز سوالم از تو این است تویی که واژه طغیانگر عشق را از بر نموده ای، بین کدامین ضربان دلت را مدفون کرده‌ای...
تو ازچه می هراسی که به نوای دلت پاسخ رد می دهی.. کاش بدانی دنیا آنقدر کوچک و روزگار آنقدر نامرد است که ثانیه‌ای از لحظات از دست رفته را به ما باز نمی گرداند... و ما روزی در سوگ ایام می نشینیم و آنروز دیگر فرصتی برای عشق ورزیدن نیست...
امروز دلم از بی تو بودن سخت دلگیر است دیگر برایت طومار نمی نویسم.. آنقدر گفته و نوشته‌ام .. و آنقدر تو نشنیده فراموش کرده ای که دیگر نگارش را بر خویش حرام کرده ام...
دلم چه بسیار گرفته از تمام رفتارهای بیطرفانه و بی تفاوت تو...
تو همچون کبوتری هستی که پرواز را بخاطر داری اما هرگز حاضر نیستی آنرا به من بیاموزی... شاید غرورت، شاید ترس بیگاهت، و شاید گریزت... و هزاران شاید دیگر...
نمی خواهم بگویم خسته ام!!!
نمی خواهم بگویم دوست داشتن را چون تو به اجبار عادت حفظ کرده‌ام ... می خواهم ناگفته های دلم را جاری سازم تا قطره اشکی شاید ران نه برای من، بلکه برای اینکه وجودت بوی تربت باران خورده عشق را دوباره از روزگار پس بگیرد...
بارها خواسته ام عاجزانه بگویم اگر نمی خواهی دوستت بدارم و یارای عشق ورزیدن نیستی... بگذار یادت در دلم همانگونه که در گذشته می پنداشتم بماند... اما تو همیشه مرا پشت چراغ زرد زندگی معلق و سرگردان رها ساختی !
ولی کاش میدانستی انقدر دوستت داشتم و دارم که از کوچکترین فرصتها با تو بودن را انتخاب نمودم...
امروز برای دلت نوشتم، نه برای تویی که فقط یک جسم خاموشی و غرق در ناباوری!!
برای دلی نوشتم که با بغض هایم سیلاب درد را می شکافد و با شادیهایم تا اوج خواستن پر می کشد!!
بارها از خویش پرسیدم چرا بر خلاف تو، روح ات را در اصلی‌ترین قسمت قلبم گنجانده‌ام، با تو درد دل می کنم و در خلوت خویش همنوایی...
در خواب بوسه بر دستهایی که مرهم تنهایی و اشکهای غریبانه ام بود زدم...
من عجب خوش خیالی بوده‌ام.. نفس هایت را بو کشیدم تا در وجودم بیامیزد.. روحت را التماس کرده ام تا دمی در هوای یکی شدن غوطه ور شویم... ولی تو هنوز فارغ از ناگفته‌هایی....
خلاصه! دردهایم را شمرده ای، بغض حبس شده در روحم را شناخته‌ای، انگیزه های دلم را باور کرده‌ای، اما گریز تنها راه نجات تو از پیوستن با من بوده است و در انتخابش همیشه....!!!!

غربت مولا

كيست مهدي را ياري كند؟

 حسين كه ياري همچون برادر وپسرش داشت.مهدي ما نه برادر  دارد نه پسر.پس كي ياريش مي كند؟

 اي مسلمونا مهدي غريبه.پس كي كمكش ميكنيد؟۱۰۰۰سال گذشت پس كي؟همش گناه مي كني!در تعجبم آيا مرگ را فراموش كرديد؟

 تا حالا چند بار به قبرستون سر زديد؟حتما"براي اينكه مرگ و از خودتون دور كنيد هرگز نرفتيد!

اما بدونيد اونا چيزي نبردن كه شما ببريد جز يك كفن!

 مهدي چقدر بايد درد غربت و بكشه؟كار آدما شده معصيت وگناه (دروغ،غيبت ،تهمت زدن شونم به كنار)نه دعا وتلاش براي آمادگي ظهور!

 مهدي ما چاهم نداره كه درد دل باهاش كنه غم غربت و هي توي دلش ميريزه.

 خدا ظهورش و نزديك كن  

يا مهدي بيا

عشق

به نام خدا

آی آدما شما عشق و لایق کی میدونید؟آیابا خدا قهر کردید؟خدایی که این همه بندهاش ودوست داره بازم از اون دوری می کنید؟آیامعشوق از عاشق خود دوری میکند؟آیاعشق مقدس نیست ؟آیاخدانزدیک نیست از رگ گردن به ما؟پس چرا اینقدر روی بر می گردانید محبتش را طلب نمی کنید تا سیرابتان کند؟

اگر بدانید عاشقتان شما را چگونه دوستت دارد تمام بند بند وجودتان از هم گسیخته می شودعاشقی که به خاطر شما فرشته اش را مجازات کرد.شما برتر از فرشتگانید پس چرا فراموش کردید یکی مشتاق دیدار شماست؟چرا از او رحمت طلب نمی کنید؟چرا گناهمی کنید؟

او به تمام فرشتگانش پیغام داد که به بندگانم بگویید:اگر یک قدم به سوی من بیایید من ۱۰ قدم به سوی شما می آیم اگریک قدم دور شوید من یک مجازات خواهم نوشت و اگر توبه کنید من همیشه با شمام.مباداغصه بخوریدتنهایتان نخواهم گذاشت بهشت رابرایتان آماده میکنم تادوباره پیش خودم برگردید.

آیاباز از ترس جهنم و راحتی بهشت گناه نمی کنید؟بیایید با هم برای رضای خدا و برای رسیدن به اوتلاش کنیم.خواهیم توانست هم دنیا و هم آخرت را از عشق و محبت بسازیم گرچه اسلام بر پایه محبت و ایمان بنا هست.

نگارنده:فرشته

دکترعلی شریعتی

خیلی اوقات آدم از آن دسته چیزهای بد

دیگران ابراز انزجار می کند که

در خودش وجود دارد



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *




آنجا كه چشمان مشتاقی برای انسانی اشك می ریزد،

زندگی به رنج كشیدنش می ارزد.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



برای خوشبخت بودن ، به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن !

پس تا می توانی خر باش تا خوش باشی.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند

پرهایش سفید می ماند

ولی قلبش سیاه میشود

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم . این زندگی من است (دکتر علی شریعتی)

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم

(دکتر علی شریعتی)



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشه‌ای را بالا ببری

(دکتر علی شریعتی)



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

به سه چیز تکیه نکن ، غرور، دروغ و عشق.آدم با غرور می تازد،با دروغ می بازد و با عشق می میرد (دکتر علی شریعتی)


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

برایت دعا می کنم که ای کاش خدا از تو بگیرد


هر آنچه را که خدا را از تو می گیرد



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


من چیستم؟
لبخند پر ملامت پاییزی غروب در جستجوی شب
که یک شبنم فتاده به چنگ شب حیات ، گمنام و بی نشان
در آرزوی سر زدن آفتاب مرگ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



چه امید بندم در این زندگانی
که در نا امیدی سر آمد جوانی
سرآمد جوانی و ما را نیامد
پیام وفایی از این زندگانی

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



عشق تنها کار بی چرای عالم است ، چه ، آفرینش بدان پایان می گیرد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



آیا در این دنیا کسی هست بفهمد
که در این لحظه چه می کشم ؟ چه حالی دارم؟
چقدر زنده نبودن خوب است ، خوب خوب خوب

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



هنگامی دستم را دراز کردم که دستی نبود
هنگامی لب به زمزمه گشودم که مخاطبی نداشتم
و هنگامی تشنه آتش شدم،
که در برابرم دریا بود و دربا و دریا ...!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

از دیده به جاش اشک خون می آید
دل خون شده ، از دیده برون می آید
دل خون شد از این غصه که از قصه عشق
می دید که آهنگ جنون می آید

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


حرف هایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هر کسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد


* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



چو کس با زبان دلم آشنا نیست
چه بهتر که از شکوه خاموش باشم
چو یاری مرا نیست همدرد ، بهتر
که از یاد یاران فراموش باشم



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دلی که عشق ندارد و به عشق نیاز دارد،
آدمی را همواره در پی گم شده اش،
ملتهبانه به هر سو می کشاند

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مهربانی جاده ای است که هرچه پیش می روند ، خطرناک تر می گردد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دوست داشتن کسی که لایق دوست داشتن نیست

اسراف محبت است

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *




مسئولیت زاده توانایی نیست ، زاده آگاهی است و زاده انسان بودن.



* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دلی که از بی کسی غمگین است ، هر کسی را می تواند تحمل کند.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ارزش عمیق هر کسی به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



.عشق به آزادی مرا همه عمر در خود گداخته است.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *



اگر پیاده هم شده است سفر کن ، در ماندن می پوسی.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

.خدا و انسان و عشق ، این است امانتی که بر دوش ما سنگینی می کند.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

قدرت نیازمند کسی است که در برابرش رام گردد.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


مرا کسی نساخت ، خدا ساخت . نه آنچنان که کسی می خواست ، که من کس نداشتم . کسم خدا بود ، کس بی کسان.

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


.هر کسی را نه بدان گونه که هست احساسش می کنند ، بدان گونه که احساسش می کنند ، هست.




/**//**/

قانون صف:



اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.



قانون تلفن:

اگر شما شماره‌ای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.

 

قانون تعمیر:

 

بعد از این که دست‌تان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.

قانون کارگاه:

اگر چیزی از دست‌تان افتاد، قطعاً به پرت‌ترین گوشه ممکن خواهد خزید.

قانون معذوریت:

اگربهانه‌تان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشین‌تان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشین‌تان، دیرتان خواهد شد.

قانون حمام:

وقتی که خوب زیر دوش خیس خوردید تلفن شما زنگ خواهد زد.

قانون روبرو شدن:

احتمال روبرو شدن با یک آشنا وقتی که با کسی هستید که مایل نیستید با او دیده شوید افزایش می‌یابد.

قانون نتیجه:

وقتی می‌خواهید به کسی ثابت کنید که یک ماشین کار نمی‌کند، کار خواهد کرد.

قانون بیومکانیک:

نسبت خارش هر نقطه از بدن با میزان دسترسی آن نقطه نسبت عکس دارد.

قانون تئاتر:

کسانی که صندلی آنها از راه‌روها دورتر است دیرتر می‌آیند.

قانون قهوه:

قبل از اولین جرعه از قهوه داغتان، رئیس‌تان از شما کاری خواهد خواست که تا سرد شدن قهوه طول خواهد کشید

سخنان علی شریعتی

اس ام اس از سخنان دكتر علي شريعتي


من چیستم؟
لبخند پر ملامت پاییزی غروب در جستجوی شب
که یک شبنم فتاده به چنگ شب حیات ، گمنام و بی نشان
در آرزوی سر زدن آفتاب مرگ

Man chistam?
Labkhande por malamate payizi ghoroob dar jostejooye shab
Ke yek shabnam fetade be chang shab hayat , gomnamo bi neshan
Dar arezooye sarzadane aftabe marg

----------------------------------

چه امید بندم در این زندگانی
که در نا امیدی سر آمد جوانی
سرآمد جوانی و ما را نیامد
پیام وفایی از این زندگانی

Che omid bandam dar in zendegani
ke dar na omidisar amad javani
Sar amad javani va mara nayamad
payame vafayi az in zendegani

----------------------------------

عشق تنها کار بی چرای عالم است ، چه ، آفرینش بدان پایان می گیرد

Eshgh tanha kare bi cheraye alam ast , che , afarinesh bedan payan migirad

----------------------------------

آیا در این دنیا کسی هست بفهمد
که در این لحظه چه می کشم ؟ چه حالی دارم؟
چقدر زنده نبودن خوب است ، خوب خوب خوب

Aya dar in donya kasi hast befahmad
ke dar in lahze che mikesham? che hali daram?
Cheghadr zende naboodan khoob ast , khoob khoob khoob

----------------------------------

هنگامی دستم را دراز کردم که دستی نبود
هنگامی لب به زمزمه گشودم که مخاطبی نداشتم
و هنگامی تشنه آتش شدم،
که در برابرم دریا بود و دربا و دریا ...!

Hengami dastam ra deraz kardam ke dasti nabood
Hengami lab be zemzeme goshoodam ke mokhatabi nadashtam
va hengami teshneye atash shodam ,
Ke dar barabaram darya boodo darya va darya darya ...!g

----------------------------------

از دیده به جاش اشک خون می آید
دل خون شده ، از دیده برون می آید
دل خون شد از این غصه که از قصه عشق
می دید که آهنگ جنون می آید

Az dide be jaye ashk khoon miayad
Del khoon shode , az dide boroon mi ayad
Del khoon shod az in ghe

----------------------------------

حرف هایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هر کسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفت دارد

Harf hayi hast baraye nagoftan va arzesh amighe har kasi be andazeye harfhayi ast ke baraye nagoftam darad

----------------------------------

چو کس با زبان دلم آشنا نیست
چه بهتر که از شکوه خاموش باشم
چو یاری مرا نیست همدرد ، بهتر
که از یاد یاران فراموش باشم

Cho kas ba zabe delam ashena nist
Che behtar ke az shekve khamoosh basham
cho yari mara nist hamdard , behtar
ke az yade yaran faramoosh basham

----------------------------------

دلی که عشق ندارد و به عشق نیاز دارد،
آدمی را همواره در پی گم شده اش،
ملتهبانه به هر سو می کشاند

Deli ke eshgh nadarad ve be eshgh niyaz darad,
Adami ra hamvare dar paye gomshode ash,
Moltahebane be har soo mikeshanad

----------------------------------

مهربانی جاده ای است که هرچه پیش می روند ، خطرناک تر می گردد

Mehrabani jade e ast ke harche pishtar miravand , khatarnaktar migardad

سخنان علی شریعتی

اس ام اس از سخنان دكتر علي شريعتي


من چیستم؟
لبخند پر ملامت پاییزی غروب در جستجوی شب
که یک شبنم فتاده به چنگ شب حیات ، گمنام و بی نشان
در آرزوی سر زدن آفتاب مرگ

Man chistam?
Labkhande por malamate payizi ghoroob dar jostejooye shab
Ke yek shabnam fetade be chang shab hayat , gomnamo bi neshan
Dar arezooye sarzadane aftabe marg

----------------------------------

چه امید بندم در این زندگانی
که در نا امیدی سر آمد جوانی
سرآمد جوانی و ما را نیامد
پیام وفایی از این زندگانی

Che omid bandam dar in zendegani
ke dar na omidisar amad javani
Sar amad javani va mara nayamad
payame vafayi az in zendegani

----------------------------------

عشق تنها کار بی چرای عالم است ، چه ، آفرینش بدان پایان می گیرد

Eshgh tanha kare bi cheraye alam ast , che , afarinesh bedan payan migirad

----------------------------------

آیا در این دنیا کسی هست بفهمد
که در این لحظه چه می کشم ؟ چه حالی دارم؟
چقدر زنده نبودن خوب است ، خوب خوب خوب

Aya dar in donya kasi hast befahmad
ke dar in lahze che mikesham? che hali daram?
Cheghadr zende naboodan khoob ast , khoob khoob khoob

----------------------------------

هنگامی دستم را دراز کردم که دستی نبود
هنگامی لب به زمزمه گشودم که مخاطبی نداشتم
و هنگامی تشنه آتش شدم،
که در برابرم دریا بود و دربا و دریا ...!

Hengami dastam ra deraz kardam ke dasti nabood
Hengami lab be zemzeme goshoodam ke mokhatabi nadashtam
va hengami teshneye atash shodam ,
Ke dar barabaram darya boodo darya va darya darya ...!g

----------------------------------

از دیده به جاش اشک خون می آید
دل خون شده ، از دیده برون می آید
دل خون شد از این غصه که از قصه عشق
می دید که آهنگ جنون می آید

Az dide be jaye ashk khoon miayad
Del khoon shode , az dide boroon mi ayad
Del khoon shod az in ghe

----------------------------------

حرف هایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هر کسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفت دارد

Harf hayi hast baraye nagoftan va arzesh amighe har kasi be andazeye harfhayi ast ke baraye nagoftam darad

----------------------------------

چو کس با زبان دلم آشنا نیست
چه بهتر که از شکوه خاموش باشم
چو یاری مرا نیست همدرد ، بهتر
که از یاد یاران فراموش باشم

Cho kas ba zabe delam ashena nist
Che behtar ke az shekve khamoosh basham
cho yari mara nist hamdard , behtar
ke az yade yaran faramoosh basham

----------------------------------

دلی که عشق ندارد و به عشق نیاز دارد،
آدمی را همواره در پی گم شده اش،
ملتهبانه به هر سو می کشاند

Deli ke eshgh nadarad ve be eshgh niyaz darad,
Adami ra hamvare dar paye gomshode ash,
Moltahebane be har soo mikeshanad

----------------------------------

مهربانی جاده ای است که هرچه پیش می روند ، خطرناک تر می گردد

Mehrabani jade e ast ke harche pishtar miravand , khatarnaktar migardad

خیانت

خیانت

شكسپير ميگه: خيانت تنها اين نيست كه شب را با ديگري بگذراني ...

 خيانت ميتواند دروغ دوست داشتن باشد !

خيانت تنها اين نيست كه دستت را در خفا در دست ديگري بگذاري ...

 خيانت ميتواند جاري كردن اشك بر ديدگان معصومي باشد!

خدا


امید داشته باشیم. هنوز خدا رو داریم.

اگر تنهاترين تنها شوم باز خدا هست

 او جانشين همه نداشتنهاست

 نفرين ها و آفرين ها بی ثمر است

 اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند

 و از آسمان هول و کينه بر سرم بارد

 تو مهربان جاودان آسيب نا پذير من هستی

 ای پناهگاه ابدی

 تو می توانی جانشين همه بی پناهی ها شوی

 

انسانها

انسان‌ها

دکتر علی شريعتی انسان‌ها را به چهار دسته تقسيم کرده است:

١ـ آناني که وقتی هستند، هستند و وقتی که نيستند هم نيستند.

عمده آدم‌ها حضورشان مبتنی به فيزيک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم مي‌شوند. بنابراين اينان تنها هويت جسمی دارند.

 

٢ـ آنانی که وقتی هستند، نيستند و وقتی که نيستند هم نيستند.

مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هويت‌شان را به ازای چيزی فانی واگذاشته‌اند. بی‌شخصيت‌اند و بی‌اعتبار. هرگز به چشم نمی‌آيند. مرده و زنده‌‌شان يکی است.

 

٣ـ آنانی که وقتی هستند، هستند و وقتی که نيستند هم هستند.

آدم‌های معتبر و با شخصيت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثيرشان را می‌گذارند. کسانی که همواره به خاطر ما می‌مانند. دوستشان داريم و برايشان ارزش و احترام قائليم.

 

٤ـ آنانی که وقتی هستند، نيستند و وقتی که نيستند هستند.

شگفت‌انگيز‌ترين آدم‌ها.

در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه‌اند که ما نمي‌توانيم حضورشان را دريابيم. اما وقتی که از پيش ما مي‌روند نرم نرم آهسته آهسته درک مي‌کنيم، باز مي‌شناسيم، می فهميم که آنان چه بودند. چه می‌گفتند و چه می‌خواستند. ما هميشه عاشق اين آدم‌ها هستيم. هزار حرف داريم برايشان. اما وقتی در برابرشان قرار می‌گيريم قفل بر زبانمان مي‌زنند. اختيار از ما سلب مي‌شود. سکوت می‌کنيم و غرقه در حضور آنان مست می‌شويم و درست در زماني که می‌روند يادمان می‌آيد که چه حرف‌ها داشتيم و نگفتيم. شايد تعداد اين‌ها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.

تقدیم به پدرم

دوستت دارم بهترینم

 

فرشته

مسعود

تو آسمون چشم تو یه بنده حقیرم می خوام بگم :

دوست دارم .عاشقتم میشه برات بمیرم

نویسنده هانیه

دلتنگی

هانیه جون

دلم برایت تنگ شده

تقصیر

 

تقصیر ما نیست

ما اسیر دنیا هستیم

اسیر کینه و خشم کهنه ی او

که ریشه در گذشته دارد

ریشه در عشق آدم و حوا

دنیا چشم دیدن عشق آن دو را نداشت

حال از ما انتقام میگیرد

و به هیچ عشقی رحم نمیکند

فقط به فکر فرو پاشی عشق هاست.....

 

 

غریب آشنا با من، دلم تنگ است باور کن

پس از تو زندگی با مرگ همرنگ است باور کن

کمک کن تا دوباره جاده ها بی انتها باشد

نباشی پای رفتن های من لنگ است با ور کن

ببین افتاده ام از پا و دستم را نمی گیری

و این بر شانه های عشق یک ننگ است باور کن

 

 

خداحافظ از اینجا که پر از غمه خسته شدم میخوام برم

قلبمو که دادم به تو دیگه باید پس بگیرم

موندن هرگز، خداحافظ

دیگه میرم...

اگه یه روز دردای دنیا بریزه تو قلب من

ستاره ها خاموش بشه تو آسمون شب من

من میمیرم، دیگه میرم...

خداحافظ ،دیگه رفتم...

پایان ثانیه منم هر جا یه ساعت ببینم عقربه هاشو میشکنم

حتی نشد واسه یه بار من بدیاتو خوب کنم

خورشید کشتم تا دیگه خودم به جات غروب کنم

دل میسوزه، ازم نخواه بیشتر از این اسیر این قفس باشم

هیچی نمونده از دلم خاکستر دو آتیشم

ریزه ریزه دل میسوزه

 خسته شدم

دلم گرفته این روزا غم خونه کرده تو صدام

بارون غصه انگاری میباره تو ترانه هام

عاشق بودم، خسته شدم

خسته شدم ،دیگه میرم

گریه نکن...!

دل، بیا بریم، از عشق، دیگه نگیم

درد عشقی که کشیدیم، جز خدا به کسی نگیم...!

 

درد عشقی کشیده ام که مپرس

سکوت

 

عشقی که تنها با یک نگاه آغاز می شود، با شناخت سست و سست تر می شود...

اما عشقی که با شناخت آغاز می شود با هر نگاه عمیق و عمیق تر می شود...

life2

همیشه ماندن دلیل بر عاشق بودن نیست

خیلی ها می روند تا ثابت کنند که عاشقند

life2

شادی را علت باش نه شریک

غم را شریک باش ، نه علت ...

life2

خداوند گفت :دوست داشتن کاری است اموختنی و همه کس رنج اموختن را به خود نمی دهد

life2

قلب مهربانت مثلثی را می ماند در دریای عشق

مرا در خود كشیدی برمودای من ...

life2

ای دوست به جز عشق تو در سر من هوسی نیست

جز نقش تو بر صفحه ی دل نقش كسی نیست

 

 

دوست

 

باران به خاطر تداومش سنگ را می شکافد نه قدرتش

عشق کلید شهر قلب است به شرط آنکه قفل دلت هرز نباشد که با هر کلیدی باز شود

اگر زمانی دراز در اعماق نگاه کنی، آنگاه اعماق هم به درون تو نظر می اندازند.

پرواز را با پرواز آغاز نمی کنند

 

***************************

امروز که دل غمگین بود غم دوری تو را می پیمود شاید امروز که باران بارید به هوای دل من می بارید

 

این همه خونی که دنیا بر دل ما میکند

جای من هر کس باشد ترک دنیا میکند

هر زمان گویم که فردا ترک دنیا می کنم

چون که فردا می رسد،امروز فردا می کنم

 

رسم بازی عشق این بود که من بشمارم و تو قایم شوی

به همان رسم های قدیمی کودکانه (قایم باشک)

 هنوز نشمرده بودم که رفتی و چنان ناپیدا

که برای همیشه بدنبالت سرگردان و آواره شدم

 لعنت به این بازی بچه گانه لعنت

***************************

امروز که دل غمگین بود غم دوری تو را می پیمود شاید امروز که باران بارید به هوای دل من می بارید

 

این همه خونی که دنیا بر دل ما میکند

جای من هر کس باشد ترک دنیا میکند

هر زمان گویم که فردا ترک دنیا می کنم

چون که فردا می رسد،امروز فردا می کنم

 

رسم بازی عشق این بود که من بشمارم و تو قایم شوی

به همان رسم های قدیمی کودکانه (قایم باشک)

 هنوز نشمرده بودم که رفتی و چنان ناپیدا

که برای همیشه بدنبالت سرگردان و آواره شدم

 لعنت به این بازی بچه گانه لعنت

 می نویسم دوست ...